جدول جو
جدول جو

معنی حسن کاشانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن کاشانی
(حَ سَ نِ)
طباطبایی. شاعر بود و در شهر خویش در 941 هجری قمری درگذشت. و صاحب صبح گلشن آرد که وی خواهرزادۀ میر حیدر معمایی بوده است. (ذریعه ج 9 ص 246)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ)
ابن هبه الله ملقب به ’علم الهدی’. او راست: بهجه التنزیل و اسکندریه و جز آن. (ذریعه ج 11 ص 74) (نقباء البشر 668)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
یکی از شعرا و سادات کاشان است و خواهرزادۀ میرحیدر معمائی بوده. (قاموس الاعلام ترکی) (فهرست تحفۀ سامی) (صبح گلشن) ولیکن در آتشکدۀ آذر میرحسینی یاد شده است. از اوست:
فلک بی طالعی چون من ندارد
چراغ بخت من روغن ندارد.
بدرد هجر هر کو مبتلا شد
علاجی بهتر از مردن ندارد
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ملا حسن کاشی، آملی شاعر و معاصر علامۀ حلی. درگذشتۀ 726 هجری قمری او راست: ’هفت بند’ در مدایح اهل بیت و کتاب انشاء. و قبر وی در حجره ای معروف در آغاز بازار ’سوق العتیق’ در شهر کاظمین نزدیک قبر سید شریف مرتضی بوده و آن مقبره در سال 1353 هجری قمری در میان خیابان افتاد. (ذریعه ج 2 ص 391 و ج 9 ص 245) (روضات الجنات 171)
لغت نامه دهخدا